پرونده دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی بهدلیل کشیده شدن آن در برخی از حوزهها به دور دوم هنوز بسته نشده است اما تا همین جای کار نیز نتایج دلهرهآوری برای فقیهان حاکم بر ایران به همراه داشته است.
ثبت رکورد پايینترین میزان مشارکت مردم در انتخاباتهای بعد از انقلاب، چیزی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت.
با اینکه دستگاههای مختلف تبلیغات جمهوری اسلامی از همان صبح شنبه بعد از انتخابات تلاش کردند تا از ابعاد فضاحتبار این شکست انتخاباتی بکاهند یا با وقاحت تمام آن را فتحالفتوح نشان دهند، واقعیت این است که رسوایی بزرگی برای شخص علی خامنهای به بار آمده است.
او که زمانی در خطبههای نماز جمعه تهران زبان به تحقیر برخی ملتها برای مشارکت ۳۵ تا ۴۰ درصدی در انتخابات گشوده و آن را مایه ننگ آنها دانسته بود، اینک خود باید شرمگین انتخاباتی باشد که مردم به فرمان او برای مشارکت در آن «نه» گفتند یا در بسیاری از حوزهها آرای باطله را تبدیل به رقیب اصلی کاندیداهای برکشیده شورای نگهبان کردند! آرای سفید و اعتراضی که اگر آن را از حدود ۴۰ درصد مشارکت اعلام شده از سوی وزارت کشور کم کنیم، ابعاد گسترده تحریم انتخابات از سوی مردم جان به لب رسیده را بیش از پیش آشکار خواهد کرد.
هر چند تحلیل دقیق و جزییتر انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان بهدلیل منتشر نشدن ریز آمار هنوز امکانپذیر نیست اما در یک توصیف کلی میتوان آن را نمونه کاملی از ابتذال انتخاباتی در جمهوری اسلامی دانست. نظامی که از انتخابات نه برای تجلی آرای مردم در تعیین سرنوشت خود، بلکه تنها برای تزیین صحنههایی از حمایت تودههای مردمی از حکومت استفاده میکرد اکنون دیگر قادر به چنین نمایشهایی نیست.
اکثریت مردم در سایه ناکارآمدی نظام و افزایش آگاهی، دیگر حاضر به مشارکت در چنین سیرکهای انتخاباتیای نیستند؛ سیرکی که حتی محمد خاتمی هم حاضر به مشارکت در آن نشد، چه رسد به غالب ایرانیان که در تمام سالهای پس از انقلاب جز مرگ، فلاکت و رنج نصیب دیگری نداشتهاند.
به همین دلیل مردم با تحریم انتخابات فرمایشی، پیام مهمی را به رهبر و کلیت نظام انتقال دادند و آن اینکه: شاید توانسته باشید با کشتارهای خیابانی و زندان و اعدام فعلا خیابانها را از جنبشهای اعتراضی و انقلابی خالی کنید اما مقاومت مدنی و هوشمندانه مردم همچنان باقی است، شاهد آن هم همین صندوقهای خالی!