نتایج مطالعهای جدید نشان داده است احساس حمایت نشدن از طرف شریک زندگی میتواند با بالا رفتن سطح هورمون کورتیزول و بروز استرس و در نتیجه افت سلامت عمومی فرد ارتباط داشته باشد.
به گزارش نیوزویک، این پژوهش که از سوی روانشناسان دانشگاه بینگهمتون در نیویورک انجام شد، نشان داد وقتی افراد در رابطه با شریک زندگی خود احساس درک، حمایت مثبت و مراقبت بیشتری دارند، میزان استرس کمتری را تجربه میکنند.
برای این مطالعه، محققان ۱۹۱ زوج متاهل دگرجنسگرا را مورد بررسی قرار دادند تا بفهمند که آیا داشتن مهارتهای ارتباطی بهتر منجر به کاهش سطح کورتیزول میشود یا خیر؟
این تحقیق با تجزیه و تحلیل ارتباطات میان این زوجها، نشان داد زمانی که افراد از همسرشان حمایت مثبت میگیرند، احساس اعتبار بیشتری میکنند که این موضوع منجر به کاهش میزان کورتیزول در بدنشان میشود.
کورتیزول به دلیل نقشی که در مواجهه با استرس در بدن ایفا میکند، یکی از مهمترین هورمونها به شمار میرود.
این هورمون با نواحی خاصی از مغز در ارتباط است و بر خلقوخو، انگیزه و رفتار ما تاثیر میگذارد.
در این تحقیق زوجها طی جلسههای ۱۰ دقیقهای در مورد مسائل شخصی و غیر مرتبط با ازدواجشان با یکدیگر گفتوگو کردند.
محققان چکونگی تعامل زوجها، از جمله نحوه حمایت مثبت و منفی آنها از یکدیگر را تجزیه و تحلیل کردند.
به بیان دیگر، پژوهشگران نحوه درک شرکتکنندگان را از میزان حمایتی که هر فرد از همسر خود دریافت میکرد، مورد ارزیابی قرار دادند.
محققان قبل و بعد از جلسات، نمونههایی از بزاق این افراد را برای تعیین سطح کورتیزول جمعآوری کردند.
پروفسور ریچارد مَتسون درباره نتایج این تحقیق گفت: «ما دریافتیم زنانی که از همسران خود حمایت منفی (یا فقدان حمایت) بیشتری گرفتند، احساس کردند از طرف شریک زندگی خود کمتر درک، تایید و مراقبت میشوند. این احساسات منجر به تقویت استرس و بالا رفتن میزان کورتیزول در بدن آنها در طول جلسات شد.»
مَتسون در ادامه افزود: «کسانی که همسرانشان مهارتهای حمایتی مثبتی از خود نشان میدهند، احساس درک، اعتبار و حمایت بیشتری میکنند.»
محققان دریافتند سطح استرس افراد قبل از شروع جلسات میتواند نحوه رفتار و درک زوجها را از تعاملات، پیشبینی کند.
به عبارت دیگر، ممکن است زوجها بسته به تجربیات گذشتهشان بتوانند حدس بزنند همسرشان چقدر از آنها حمایت خواهد کرد. این امر میزان هورمون کورتیزول را در بدن آنها، قبل از شروع جلسات تعیین میکند.
هیلی فایوکت، نویسنده اصلی این مقاله گفت: «تحقیق ما با تاکید بیشتری نشان داد که چگونه ادراکات تعاملات حمایتی، تجربه ما را شکل میدهند. در این جلسات نحوه رفتار هر یک از زوجها نشان داد چکونگی تعامل آنها تا اندازه زیادی با تجربه آنها از میزان حمایت و پذیرا بودن همسرانشان مرتبط است.»
فایوکت افزود: «استنباط افراد از اینکه شریکشان چقدر حمایتگر است، در طول زمان و طی تعاملات گوناگون ایجاد میشود. هرچه این استنباطها تقویت میشود و جنبههای مختلفی را در بر میگیرد، تصویر کلی افراد را از چگونگی رفتارهای موردی شریک زندگیشان -چه خوب و چه بد- در یک لحظه خاص، ایجاد میکند. در نتیجه به طور کلی، کسانی که باور داشتند همسرشان رفتارهای حمایتی بیشتری دارد، کمترین سطح کورتیزول را در ابتدا و بعد از جلسات ۱۰ دقیقهای داشتند.»
نظر نویسندگان این مقاله این است که لحن صحبت همسران هنگام ارائه رفتارهای حمایتی میتواند از آنچه میگویند مهمتر باشد.
نویسندگان این تحقیق بر این باورند که درک چگونگی رفتار زوجها در موقعیتهای استرسزا و میزان حمایت آنها از یکدیگر، میتواند راهنماییهای ارزشمندی برای تقویت روابط و رفاه کلی ارائه دهد.