اولین انتخابات ریاست‌جمهوری پس از خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در حالی به دور دوم کشید که اکثریت جامعه حاضر به شرکت در مرحله اول نشدند و کمترین میزان مشارکت در تاریخ انتخابات‌ ریاست جمهوری اسلامی را رقم زدند.

بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران این سطح پایین مشارکت مردم را یک «نه» به جمهوری اسلامی و علی خامنه‌ای خواندند.

دور دوم این انتخابات کم رمق، در حالی پانزدهم تیر ماه برگزار خواهد شد که دو نامزد راه‌‌یافته به دور دوم، دیدگاه‌های متفاوتی به ویژه در حوزه سیاست خارجی ارائه می‌دهند.

اما این دوگانه سیاست خارجی چه‌قدر واقعی است و آیا تفاوتی در وضعیت زندگی شهروندان ایجاد خواهد کرد؟ آیا این دوقطبی‌سازی سیاست خارجی موجب افزایش مشارکت در دور دوم انتخابات خواهد شد؟

دوگانه سیاست خارجی پزشکیان و جلیلی

نگاه متفاوتی در سیاست خارجی مسعود پزشکیان، نامزد جبهه اصلاحات و سعید جلیلی، نامزد جبهه انقلاب اسلامی وجود دارد؛ با آن که ظاهرا راهبرد و گفتمان آن‌ها در این حوزه متفاوت است اما هر دو نفر مدعی پیروی از علی خامنه‌ای هستند.

پزشکیان اشاره می‌کند که از طریق بهبود رابطه با کشورهای جهان و عادی‌سازی در روابط بین‌الملل، می‌توان تحریم‌ها را رفع کرد و جذب سرمایه، توسعه گردشگری و کسب و کار را ممکن ساخت.

او می‌گوید می‌شود با سیاست خارجی تعامل‌گرا و عزتمند، هزینه مردم را کاهش داد و اجازه نداد گروهی با شعارهای دهان‌پرکن جیب مردم را خالی کنند.

این وزیر پیشین جمهوری اسلامی می‌گوید: «باید تحریم‌ها را با استفاده از نیروهای کارشناس و مجرب حل کنیم.»

منظور پزشکیان از کارشناسان در این حوزه چهره‌هایی مانند محمدجواد ظریف، مهدی سنایی، عباس عراقچی و مجید تخت روانچی است که پیش از این در دوره حسن روحانی، سیاست خارجی را در دست داشتند.

با این حال پزشکیان در مناظرات، انتقادات موجود از ظریف را گردن نگرفت و حضور او و چهره‌های مشابه در ستاد انتخاباتی خود را با هدف جذب رای اعلام کرد.

او اذعان کرد که در نهایت در تعیین وزرایش هم سیاست‌های مد نظر خامنه‌ای تعیین‌کننده خواهد بود.

پزشکیان به مشکلات تصویب نشدن اف‌ای‌تی‌اف و مخالفت‌ها با برجام اشاره کرد و با آن که آگاه است مهم‌ترین مانع بر سر مذاکره، شخص خامنه‌ای است، باز هم خود را کارگزار سیاست‌های او خواند.

این یعنی در همین مرحله و آغاز کار، او در سخنانش تناقض دارد.

دو نامزد گزینش‌شده نظام سعی کرده‌اند با دوگانه‌سازی در سیاست خارجی فضا را گرم کنند

در مقابل، جلیلی معتقد است که «تحریم را باید خنثی و تحریم‌کننده را پشیمان کرد».

او نیز تحریم‌ها را تایید نمی‌کند و وعده رفع آن‌ها با اقدامی مثل ایجاد «کمیته مقابله با تحریم» را می‌دهد.

احتمالا برنامه عملیاتی جلیلی برای پشیمان کردن آمریکا، مانند هم‌فکرانش رویکردی سخت‌افزارانه با اقداماتی از جمله بستن تنگه هرمز و ناامن‌سازی منطقه با نیروهای نیابتی و سپاه پاسداران باشد که همین حالا این سیاست‌ها کشور را در آستانه جنگی ویران‌گر قرار داده است.

البته همین سیاست‌ها با تایید و زیر سایه سخنان رهبر جمهوری اسلامی جاری است.

تحریم در نگاه دو نامزد

اختلاف دیگر دو نامزد در سیاست خارجی، پذیرفتن تحریم به عنوان یک چالش کلیدی در توسعه اقتصادی و امنیتی کشور است.

پزشکیان نقش تحریم‌ را در مشکلات اقتصادی پررنگ می‌داند و باور دارد سالانه «میلیاردها دلار» ضرر به ایران وارد می‌کند و موجب فرار سرمایه از کشور می‌شود اما در تناقضی آشکار باز هم می‌گوید همان «سیاست‌های رهبری» را اجرا خواهد کرد.

جلیلی اما تحریم را آن‌قدر چالش‌ برانگیز نمی‌خواند و معتقد است به‌جای تلاش برای حل مساله با دو یا سه کشور جهان، یعنی آمریکا و تروئیکای اروپا، باید به دنبال تعامل با سایر کشورها و جبران موضوع از طریق آن‌ها رفت.

او پاسخ نمی‌دهد که کدام کشور دنیا پیش از حل مساله تحریم‌های آمریکا حاضر است در ایران سرمایه‌گذاری و با جمهوری اسلامی روابط منصفانه تجاری برقرار کند.

بر اساس خط سیاسی جبهه جلیلی، احتمالا اشاره او به بلوک شرق و روسیه و چین و کشورهای منطقه مثل عراق، سوریه و یمن است.

جلیلی دائما به «یک جهان فرصت» اشاره می‌کند و در تعریف این فرصت‌ها می‌گوید: «روابط روسیه با اروپا دچار چالش شد و بازار ۱۱ میلیارد دلاری صیفی‌جات برای ما باز شد که ما از این فرصت استفاده کردیم.»

او نمی‌گوید که روسیه حتی فلفل دلمه‌ای ایران را از مرز پس فرستاد، چه برسد به بازار ۱۱ میلیارد دلاری.

جلیلی حتی نمی‌گوید که جمهوری اسلامی مجبور شده نفت را در برابر کالای بی‌کیفیت چینی، آن هم با تخفیف‌های بالا به دلیل همین تحریم‌ها مبادله کند.

آیا برای مردم تفاوتی ایجاد می‌شود؟

بر کسی پوشیده نیست که سیاست خارجی جمهوری اسلامی از سوی شخص خامنه‌ای تعیین می‌شود. در واقع روی کاغذ و در عمل سکاندار اصلی سیاست خارجی کشور اوست و همه تصمیم‌ها با نظر او گرفته می‌شود.

ظریف که مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی در مذاکرات برجام بود، حالا در انتخابات تمام‌قد از پزشکیان حمایت کرده و مدعی تغییر مسیر سیاست خارجی در صورت روی کار آمدن این نامزد است. خود او بود که در بهمن سال ۱۳۹۹ اعتراف کرد نقشش در سیاست خارجی ایران صفر بوده و هیچ اختیاری نداشته است.

مساله فراتر از تغییر سیاست خارجی است، مساله این است که چه کسی نهایتا از آن نفع می‌برد

این‌ها همه یعنی اگر روزی برجام و مذاکرات با غرب در دولت روحانی ممکن شد، پیش‌زمینه و چراغ سبز آن قبلا از سوی خامنه‌ای برای گفت‌وگوها در عمان صادر شده بود و اگر در همان دولت روحانی مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسید، باز هم تصمیم خامنه‌ای عامل آن بوده است. پس فرقی ندارد چه کسی عامل است بلکه آمر مهم است.

از طرفی جلیلی نیز ۱۷ سال است نماینده رهبر جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت ملی بوده و علاوه ‌بر این، حکم دیگری هم از خامنه‌ای برای عضویت در شورای راهبردی روابط خارجی دارد.

او از مهر ۱۳۸۶ تا تیر ۱۳۹۲ مذاکره‌کننده ارشد اتمی جمهوری اسلامی نیز بوده است.

جلیلی هم آشکارا فقط مجری اوامر خامنه‌ای در سیاست خارجی ایران بوده و «بدون خواست رهبر»، قدم از قدم برنمی‌دارد.

مواضع این دو نامزد منتخب نظام نشان می‌دهد آن‌ها دو دیدگاه و گفتمان درباره تحریم‌ها را ارائه می‌دهند اما هم‌زمان بر نقش و دستور و سیاست خامنه‌ای در تعیین رویکرد دولت آینده تاکید می‌کنند.

با این وصف هر کسی جانشین ابراهیم رئیسی شود تنها مجری سیاست‌های اعلامی رهبر است و دوگانه‌ای برای ترس مردم وجود ندارد.

تا زمانی که رهبر جمهوری اسلامی اراده تغییر در سیاست‌های خصمانه‌اش نسبت به دنیا نداشته باشد، در وضعیت مردم تغییری رخ نخواهد داد. اگر او بخواهد برجام رخ می‌دهد و اگر بخواهد جنگ با اسرائیل.

این را نیز باید مورد تاکید قرار داد که حتی اگر برجامی دیگر و تعاملی دیگر با جهان برای تسهیل روابط اقتصادی صورت بگیرد، این نهادهای نظامی، مذهبی و اقتدارگرای حکومت هستند که منابع اقتصادی و منافع حاصل از این چرخش احتمالی به جیب آن‌ها خواهد رفت.

سپاه پاسداران و ده‌ها گروه شبه‌نظامی وابسته به جمهوری اسلامی در منطقه نفع اصلی را از این درآمدهای احتمالی خواهند داشت و نه مردم.

این به معنای رشد و گسترش بیشتر تسلیحاتی جمهوری اسلامی، تنش بیشتر نظامی در منطقه و سرکوب بیشتر در داخل خواهد بود.

آیا فریب دوقطبی در سیاست خارجی کارساز می‌شود؟

پس از «نه» بزرگ مردم به جمهوری اسلامی، صدا و سیمای حکومت آشکارا آزادی عمل بیشتری در مناظرات برای دو نامزد باقی مانده قائل شد و تلاش کرد اصطلاحا با سوالات چالشی تنور را داغ کند اما باز هم اشتراک نظر دو نامزد نهایی در اجرای برنامه رهبر جمهوری اسلامی، نمایشی بودن درگیری لفظی آن‌ها را آشکار کرد.

انتخابات مهندسی‌شده با نامزدهای مطیع رهبری در حالی در مرحله اجراست که به گواه بیانیه‌های متعدد فعالان مدنی، سیاسی و صنفی پیش از انتخابات، «دریایی از خون» میان حکومت و مردم ایجاد شده است.

بسیاری انتخابات را تحریم کردند و حاضر به شرکت در آن نشدند. تحریم‌کنندگان عمق مساله را دیده و می‌دانند چنین انتخاباتی نه برای ایجاد تفاوت در زندگی مردم که با اهدافی مثل افزایش مشروعیت نظام و چرخش قدرت میان خودی‌ها صورت می‌گیرد.

سرکوب خونین معترضان و جامعه مدنی، جنگ علیه زنان معترض به حجاب اجباری و زندانی کردن مخالفان، فیلترینگ اینترنت در دولت‌های مختلف و دیگر موارد مشابه، خود گواه این است که سیاست‌های کلی حکومت نه در پاستور که در بیت رهبری تعیین می‌شود.

مردمی که در جمهوری اسلامی هر روز با سیاست‌های خامنه‌ای زجر کشیده‌اند، روز هشتم تیر نشان دادند دیگر گول بازی بد و بدتر در انتخابات نمایشی حکومت را نمی‌خورند و از جمهوری اسلامی - چه اصلاح‌طلب و چه اصول‌گرا - گذر کرده‌اند.

این به آن قیمت است که حتی حکومت بخواهد با نشان دادن در باغ برجام و بازگشت به روزهایی که آن را روزهای خوب و اوج نمایش می‌دهند، مردم را تحریک به رای دادن کند.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبرها
چشم‌انداز با مهدی مهدوی‌آزاد
خبرها
اقتصاد و بازار

شنیداری

پادکست‌ها