هشتاد و یکمین دوره جشنواره جهانی فیلم ونیز، قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان، جمعه، شانزدهم شهریور با اهدای جوایز به کار خود پایان داد. شیر طلای جشنواره امسال به فیلم اتاق بغلی، ساخته پدرو آلمودوار رسید و فیلم شاهد، ساخته نادر ساعیور هم جایزه بخش افقهای گسترده را از آن خود کرد.
بخش افقهای گسترده که از چند سال پیش در کنار بخش افقهای جشنواره ونیز افتتاح شده، بخشی است که تنها یک جایزه دارد و آن هم از سوی تماشاگران اهدا میشود. جایزه امسال به نماینده سینمای زیرزمینی ایران که در این بخش حضور داشت اهدا شد. نادر ساعیور جایزهاش را به زنان ایران تقدیم کرد و گفت که امیدوار است روزی این جایزه را که در واقع به آنها تعلق دارد، بتواند به دستشان برساند. همچنین ساعیور این جایزه را به جعفر پناهی که به عنوان همکار فیلمنامه و مشاور در این پروژه حضور داشته، تقدیم کرد.
«شاهد» آخرین بخش سهگانه ساعیور درباره نیروهای امنیتی است که با فیلم «نامو» آغاز شد، به «بیپایان» رسید و حالا در سومین قسمت به شکل مستقیم با جنبش «زن، زندگی آزادی» پیوند میخورد؛ فیلمی که تماما به دنیای زنانهای اختصاص دارد که در برابر استبداد دینی میایستد و سه زن از سه نسل مختلف، به اشکال گوناگون در برابر ظلم و ستم و مردسالاری قد علم میکنند، با پایانی غیرقابل حدس.
شیر طلای جشنواره امسال به فیلم «اتاق بغلی» ساخته پدرو آلمودوار رسید، فیلمی که در غالب جدولهای ارزشگذاری منتقدان هم امتیاز خوبی کسب کرده بود و به نظر میرسید یکی از جوایز اصلی جشنواره را نصیب خواهد برد؛ فیلم متفاوت و دیدنی این فیلمساز اسپانیایی که به آرامی - و زیبایی- به درون دو شخصیت اصلیاش که دو زن میانسال هستند نفوذ میکند و جهان آنها را در برابر مرگ میکاود.
جایزه بزرگ داوران نصیب فیلم ایتالیایی «ورمیلیو» ساخته مائورا دلپرو شد که فیلم لطیف و دیدنیای است درباره دنیای کودکی و نوجوانی در دوران جنگ اول جهانی که در فضایی آرام پیش میرود و با تصاویری غالبا مهگرفته و در دل کوهستان، سرنوشت شخصیتهایش را در یک جهان تلخ مردانه دنبال میکند.
جایزه بهترین کارگردان به بریدی کوربت برای فیلم «خشن» رسید و جایزه بهترین بازیگر زن به نیکول کیدمن برای فیلم «بیبیگرل». ونسان لندون برای فیلم «پسر ساکت» به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شد؛ در نقش پدری که پسر جوانش عضو گروههای فاشیستی میشود و کاری از دست او برنمیآید.
سینمای ایران
جشنواره ونیز امسال هم به سینمای رسمی ایران بیاعتنایی کرد و هر سه فیلمی که در بخشهای گوناگون خود به نمایش درآورد، به سینمای زیرزمینی تعلق داشتند.
«بومرنگ»، ساخته شهاب فتوحی، فیلم اجتماعی دیگری است که سعی دارد رابطه دو نسل را بکاود. فیلم بر زن و شوهری متمرکز میشود که به نظر میرسد به پایان رابطهشان رسیدهاند و در عین حال دختر نوجوان آنها در حال و هوای دیگری سیر میکند و عاشق میشود. فیلم با فاصله میایستد و فیلمساز نگاهی تجربی را برمیگزیند که در آن با تکههای مختلفی از زندگی روبهرو هستیم که کنار هم قرار گرفتهاند، اما ارتباط این تکههای جداگانه گاه مختل میشود و برخی صحنهها -از جمله صحنه ساندویچفروشی بدون حضور هیچ یک از شخصیتها و با بحث سیاسی/اجتماعیای که با حال و هوای فیلم تناقض دارد- به راحتی قابل حذفاند.
یک فیلم کوتاه جسارتآمیز هم در جشنواره ونیز امسال حضور داشت؛ «نیمهباز، نیمهبسته»، ساخته عاطفه جلالی که در بخش افقها نمایش داده شد. فیلم در خانه یک زن رخ میدهد، زمانی که مردی که با او رابطه دارد وارد خانه میشود و زن در حال حمام گرفتن است و از پشت در دیالوگهای بین این دو نفر شکل می گیرد و رفتهرفته بخشهایی از شخصیت آنها آشکار میشود. جلوتر میفهمیم که همان شب -شبی که این دو با هم گذراندهاند- همسر این مرد در تظاهرات دستگیر شده است. به این ترتیب مسئله رابطه این دو شخصیت به مرحله پیچیدهای میرسد که پایانی متفاوت را رقم میزند.
یک سینماگر ایرانی دیگر هم در جشنواره امسال حضور داشت؛ میلاد تنگشیر با فیلم «هر کجا، هر زمان» که بازسازیای از فیلم دزدان دوچرخه ساخته ویتوریو دسیکا است. فیلم در ایتالیای امروز میگذرد و تنگشیر داستان این فیلم نئورئالیستی شناختهشده را به داستان مهاجران آفریقایی پیوند میزند.