اسرائیل در روزهای اخیر اسنادی محرمانه منتشر کرد که از جزییات جلسات سران حماس با مسئولان جمهوری اسلامی در ماههای منتهی به حمله هفتم اکتبر پرده برمیدارد. این اسناد نه تنها اطلاع قبلی تهران از برنامههای حماس را تایید میکنند بلکه آشکارکننده گوشهای از ۳۰ سال همکاری این دو هستند.
نیویورکپست در گزارشی با اشاره به این اسناد نوشت که نکته جالب توجه داستان، آغاز این اتحاد در خاک ایالات متحده است.
نقش کلیدی موسی ابومرزوق
موسی ابومرزوق که در حال حاضر معاون دفتر سیاسی حماس است، نقشی کلیدی در شکلگیری اتحاد استراتژیک حماس و جمهوری اسلامی داشته است.
او که در سال ۱۹۵۱ در رفح متولد شد، پس از تحصیل در مصر، در دهه ۱۹۸۰ با ویزای دانشجویی به آمریکا رفت. تحصیلات او در دانشگاه ایالتی کلرادو آغاز شد و در دانشگاه فنی لوئیزیانا ادامه یافت.
ابومرزوق در سال ۱۹۹۰ موفق به دریافت گرینکارت شد و با تشکیل خانواده، در ویرجینیا اقامت گزید.
در دوران اقامت در آمریکا، ابومرزوق شبکهای از سازمانهای به ظاهر خیریه را پایهگذاری کرد که بنیاد سرزمین مقدس (HLF)، انجمن اسلامی برای فلسطین (IAP) و انجمن متحد برای مطالعات و تحقیقات (UASR) از جمله آنها بودند.
همزمان با تاسیس این نهادها، قدرت ابومرزوق در حماس بهویژه در دوران انتفاضه اول (۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳) نیز رو به افزایش بود.
شکلگیری حماس
منشور حماس از همان دسامبر ۱۹۸۷ که بهعنوان شاخه نظامی اخوانالمسلمین در فلسطین تاسیس شد، در قبال اسرائیل روشن و شامل نابودی کامل اسرائیل و رد هر گونه مذاکره و سازش بود.
شعار اصلی حماس این بود: «مساله فلسطین راهحلی جز جهاد ندارد.»
استراتژی حماس ترکیبی هوشمندانه از خدمات اجتماعی و فعالیتهای نظامی بود.
حماس با کمک مالی به سازمانهای خیریه تحت نظر ابومرزوق، ضمن ارائه خدمات اجتماعی، به جذب حمایت مردمی میپرداخت اما بر اساس گزارش نیویورکپست، «تروریستها در ازای این خدمات، انتظار وفاداری و همکاری داشتند».
حماس از طریق شبکه گسترده خدمات اجتماعی خود مانند مدارس و مراکز مذهبی، به «تندروسازی جوانان فلسطینی» میپرداخت.
این سیستم به گونهای طراحی شده بود که مردم عادی را به همکاری با حماس وادار میکرد، بهطوری که شهروندان خانهها و مدارس را برای مخفی کردن سلاح و ایجاد تونل در اختیار این گروه قرار میدادند.
استاد استراتژیست
آمریکا در سال ۱۹۹۷ سازمان حماس را در فهرست «گروههای تروریستی ویژه خود» قرار داد.
دو سال پیش از آن نیز موسی ابومرزوق، «به عنوان تروریست شناخته شد» و در نهایت در سال ۱۹۹۷ از خاک آمریکا اخراج شد.
ابومرزوق پیش از اخراج، بهعنوان یک استراتژیست زبردست، از موقعیت و منابع خود در آمریکا به خوبی بهره برده بود.
او دریافته بود که: «برای رسیدن به هدف نابودی اسرائیل، باید از منابع موجود در آمریکا و متحدانی چون ایران استفاده کند.»
شاهد این استراتژی زیرکانه، سندی محرمانه است که اِفبیآی در سال ۱۹۹۴ طی یک جستوجوی مخفیانه در میسیسیپی کشف کرد.
این سند که بعدها در دادگاه فدرال سال ۲۰۰۸ علیه بنیاد خیریه «سرزمین مقدس» به آن استناد شد، نشاندهنده نخستین دیدارهای ابومرزوق با مقامهای جمهوری اسلامی و تلاش او برای جلب حمایتهای مالی، رسانهای و نظامی تهران بود.
این سند مربوط به نخستین دیدار رسمی میان نمایندگان حماس و مقامهای جمهوری اسلامی است که در ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۰ (هشت مهر ۱۳۶۹) انجام شد.
در این دیدار، ابومرزوق به نمایندگی از حماس با علی محمدی، مدیر امور جنبشهای مذهبی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، دیدار و گفتوگو کرد.
هدف حماس از این نشست، تشریح اهداف سازمان برای مقامهای جمهوری اسلامی و درک انتظارات ایران از این روابط بود.
یک سال بعد، ابومرزوق که در آن زمان در ایالات متحده اقامت داشت، در راس هیاتی از ۱۳ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۹۱ (برابر با ۲۱ مهر تا سوم آبان سال ۱۳۷۰) به تهران سفر کرد.
محور مقاومت
در نشست اکتبر ۱۹۹۱، وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی با گشایش دفتر نمایندگی حماس در تهران موافقت کرد.
در جریان این سفر، نمایندگان حماس با مقامهای حزبالله لبنان، جبهه مردمی برای آزادی فلسطین و جنبش جهاد اسلامی فلسطین نیز دیدار کردند. گروههایی که همگی در محور مقاومت و در مخالفت با اسرائیل و آمریکا با ایران همپیمان بودند.
این اتحاد برای هر دو طرف منافعی داشت.
در این اسناد آمده است که از نگاه حماس، تهران نیز از این روابط بهره میبرد چرا که در پی «شکستن انزوای منطقهای و بینالمللی تحمیل شده پس از جنگ با عراق» بود.
همچنین اشاره شده که جمهوری اسلامی با حضور و نفوذ آمریکا در منطقه مخالف بوده و کوشیده است «انزوای منطقهای و بینالمللی خود را کاهش دهد».
این سند همچنین به مجموعه دیدارهای حماس و مقامهای جمهوری اسلامی در سال ۱۹۹۲ اشاره میکند که در نهایت به تعهد تهران برای حمایت مالی از حماس انجامید.
در این اسناد آمده است که حماس به دلیل برخورداری ایران از «منابع گسترده مالی و انسانی»، روابط با این کشور را برای خود راهبردی میدانست.
بر اساس این اسناد، حماس در تابستان ۱۹۹۲ با ارسال پیامهایی به ابومرزوق، درخواست کمک مالی برای خرید سلاح کرد.
این کمکها از طریق سازمانهای خیریه ابومرزوق در آمریکا، به سازمان خیریهای در غزه با نام «انجمن امداد اسلامی» منتقل شد.
این تسلیحات نه برای مقابله با اسرائیل، بلکه برای «رویارویی با خائنان جنبش فتح» درخواست شده بود.
مخالفت با صلح و به راه انداختن کمپین وحشت
در سال ۱۹۹۳، پیمان اسلو میان اسرائیل و یاسر عرفات، رییس سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسید؛ توافقی که نویدبخش صلح در منطقه و خودگردانی فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری بود.
بسیاری از فلسطینیان به امید آیندهای بهتر، این رویداد را جشن گرفتند اما حماس در این شادمانی سهیم نشد.
آنها عزم خود را جزم کردند تا توافق اسلو را ناکام گذاشته و جایگاه عرفات را تضعیف کنند.
جمهوری اسلامی به پشتیبانی از حماس ادامه داد و در پی آن، موج بمبگذاریهای مرگبار حماس در اسرائیل آغاز شد.
این اقدامات در نهایت به انتفاضه دوم بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ انجامید و سپس حماس در سال ۲۰۰۷ کنترل نوار غزه را در دست گرفت.
اینبار نیز حماس در آستانه پیمان صلحی دیگر میان عربستان سعودی و اسرائیل، دست به حملات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ زد.
با گذشت ۳۰ سال از آن دیدارهای اولیه و با مرگ یحیی سنوار، احتمال میرود ابومرزوق که اکنون در قطر اقامت دارد، رهبری حماس را به دست گیرد.
حماس و جمهوری اسلامی همواره به اهمیت راهبردی اتحادشان واقف بودهاند و از توانمندیهای یکدیگر بهره میبرند.
این دو، با بهرهگیری از توان مشترک خود به ایجاد تنش در خاورمیانه، خنثی کردن تلاشهای صلح و کارشکنی در روند سازش میپردازند.
هدف نهایی جمهوری اسلامی و حماس بر اساس آنچه خود میگویند، نابودی اسرائیل و پایان دادن به آن چیزی است که نفوذ آمریکا در منطقه میخوانند.