هشتم آبان ماه چهلمین روزی خواهد بود که نیکا شاکرمی دیگر در این دنیا نیست؛ گرچه مراسم چهلم او، پنجشنبه پنجم آبان ماه با حضور عده زیادی از مردم، در آرامستان روستای حیات الغیب، در نزدیکی پلدختر خرمآباد برگزار شد. سیانان در گزارشی تحقیقی نحوه جان باختن او را بررسی کرده است.
نیکا شاکرمی، از کشتهشدگان نوجوان قیام مردمی ایران، ۳۰ شهریور در جریان اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی، به خیابان رفت و دیگر به خانه بازنگشت.
دفتر کمبرگ عمر نیکای ۱۶ ساله، پیش از آن که در دهم مهر ماه ۱۴۰۱ به ۱۷ سالگی برسد، بسته شد.
مراسم چهلم او روز پنجم آبان بر سر مزار او در گورستان حیاتالغیب لرستان برگزار شد؛ مراسمی که در آن نیروهای سرکوب به شرکتکنندگان حمله و تیراندازی کردند.
آتش شاکرمی، خاله نیکا، دلیل برگزاری زودتر مراسم او را سنت قوم لر برای برگزاری تمام مراسم هفتم و چهلم در پنجشنبهها و مناسبتر بودن این روز برای شرکت کردن «بستگان و عزیزان» عنوان کرد.
جمهوری اسلامی قتل نیکا بهدست نیروهای سرکوب را انکار و دلیل مرگ او را ابتدا پرتاب شدن از بلندی و پس از آن، خودکشی اعلام کرد.
خبرگزاری سیانان با استفاده از ویدیوهای منتشر شده در حساب توییتری «۱۵۰۰ تصویر» و با تکیه بر بیش از ۵۰ ویدیوی اختصاصی از شب حضور نیکا شاکرمی در اعتراضات، ساعات پیش از مرگ این معترض نوجوان و آنچه را در پیرامون او روی داد، روایت کرده است.
در گزارش سیانان، نام شاهدان عینی برای حفظ امنیت آنها عوض شده است.
بر اساس یک ویدیو، نیکا شاکرمی، سیاهپوش بر روی سطل زبالهای وارونه ایستاده، روسری آتشگرفته را تکان میدهد و فریاد میزند: «مرگ بر دیکتاتور!»
ساعاتی بعد اما دیگر اثری از نیکا نیست. چندین و چند روز پس از این صحنه، به خانواده او میگویند: «مرده است ...»
بعد از تحویل پیکر نیکا، رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی، ویدیویی بیرون دادند که در آن دختری وارد ساختمانی نیمهکاره میشود. ادعا کردند که این دختر نیکاست و از ساختمان نیمهکاره به پایین پرتاب شده اما چندین روز بعد ادعایشان را عوض کردند و دلیل جان باختن نیکا را خودکشی اعلام کردند.
جمهوری اسلامی همچنین بارها و بارها ادعا کرد مرگ نیکا هیچ ربطی به اعتراضات ندارد و این که او در بازداشت نیروهای سرکوب بوده را رد کردند.
مادر نیکا اما ویدیوی دختری را که به ساختمان وارد میشود، متعلق به او نمیداند.
ماه پشت پرده نمیماند
دهها ویدیو و روایتهای شاهدان عینی که به طور اختصاصی به دست سیانان رسیده، نشان میدهند نیروهای سرکوب در شب ۳۰ شهریور ماه به دنبال نیکا بودند.
لادن، یکی از شاهدان اصلی، به سیانان میگوید شاهد بوده چند لباسشخصی درشتاندام نیکا را دستگیر کردند و او را در ماشینی انداختند.
لادن، چند دقیقه پیش از دیدن صحنه دستگیری نیکا، ویدیویی در ساعت ۸:۳۷ شب به وقت محلی از او گرفته که نشان میدهد او، در ترافیک تهران، پشت یک ماشین سفید پناه گرفته و خطاب به راننده آن فریاد میزند: «تکون نخور ... تکون نخور.»
او سپس شروع میکند به دویدن و فرار کردن.
هفت نفری که در جریان اعتراضات آن شب نیکا را دیدهاند، در گفتوگو با سیانان تایید کردهاند دختری که در ویدیو لادن است، خود نیکاست.
همان ویدیو که در ساعت ۲۰:۳۷ روز ۳۰ شهریور ماه ضبط شده، نشان میدهد موتورهای پلیس ضدشورش در آن منطقه چرخ میزنند.
لادن میگوید که میخواسته نیکا را نجات بدهد اما نتوانسته است: «۲۰ یا ۳۰ بسیجی موتورسوار در پیادهرو ایستاده بودند.»
بنا بر روایت لادن، نیکا به نیروهای سرکوبگر سنگ پرتاب میکرده. لادن ترسیده بوده و وقتی در ماشین از کنار او میگذشته، به نیکا گفته: «عزیزم مواظب باش!»
او دیده بوده که چندین نیروی لباسشخصی در خیابان هستند و بین ماشینها به دنبال نیکا میگردند.
لادن میگوید: «۵۰ متر جلوتر بود که او را گرفتند.»
لادن وقتی متوجه میشود نوجوانی که در ویدیو اوست همان نیکاست، میخواهد که با سیانان حرف بزند. سیانان سپس به دنبال شاهدانی میرود که در آن شب، در اعتراضات با نیکا بودند.
آهو در محاصره گله گرگها
ویدیوهای دیگری هم هستند که نشان میدهند نیکا آن شب در صف اول اعتراضات بوده است.
بنا بر شهادت افراد حاضر در اطراف او در اعتراضات، نیکا بیباکانه شعار میداده و سنگ پرتاب میکرده.
این شجاعت او بوده که او را طعمه ماموران سرکوب و بسیج کرده است.
بنا بر شهادت دیگر معترضان، افراد زیادی نزدیکی دانشگاه تهران و بلوار کشاورز جمع شدهاند که نیروها از راه رسیدهاند.
نجمه، یک شاهد دیگر، میگوید به یاد میآورد نیکا چقدر شجاع بوده است: «او روی سطل آشغال رفته بود و پایین نمیآمد. روسریاش را هم آتش زد.»
اگر از آخرین ویدیویی که از نیکا در دست داریم به عقب برگردیم، دانشجویان حدود ساعت پنج و شش بعدازظهر روز ۳۰ شهریور ماه، نزدیک پارک لاله جمع شدند.
روسریها آتش زده میشد و سنگ به سمت نیروهای سرکوب پرتاب میشد.
طبق ویدیوها، در نقطهای از همین اعتراضات، سطل زباله را برمیگردانند تا خیابان را ببندند. نیکا و چند نفر دیگر روی سطل میجهند.
نیما، یک شاهد دیگر، میگوید که نیکا روسریاش را آتش زده و آن را تکان میداده: «به نیکا گفتم روسریاش را تکان ندهد چون ممکن بود خودش آتش بگیرد. به او گفتم فقط دستش نگه دارد تا روسری بسوزد.»
او میگوید که نیکا روسری دو نفر از دوستانش را هم که با او بودند، گرفته و آنها را هم آتش زده است.
در دیگر ویدیوهایی که سیانان به دست آورده، در ساعت ۱۹:۱۳ به وقت محلی، نیکا در حالی دیده میشود که فریاد میزند و به سمت پلیس ضدشورش سنگ میاندازد. کولهپشتی کاترپیلار او متمایز است و ماسک و کلاه سیاه دارد.
صدای شلیک گلوله هم به گوش میرسد.
بنا بر روایت شاهدان، سرکوب معترضان از ساعت هفت تا هشت شب به وقت محلی شدت گرفته است.
بر اساس روایت شاهدان، همین وقت بوده که نیکا به سمت بلوار کشاورز و خیابان وصال شیرازی رفته و حدود ساعت هشت شب در حال تلفن زدن هم دیده شده است.
در ادامه به معترضان گاز اشکآور و گلوله ساچمهای شلیک شده و بازداشت آنها هم شروع شده است.
رضا، شاهدی دیگر، میگوید که تقریبا همه معترضان با نیروهای امنیتی درگیر میشدند یا پا به فرار میگذاشتند.
پس از اینکه خیابان به قرق نیروهای بسیجی و پلیس ضدشورش درمیآید، معترضان به هر سو فرار میکنند تا از سرکوب و بازداشت در امان بمانند.
دینا، شاهد دیگر سیانان، میگوید که در اعتراضات آن شب، دقایقی همگام نیکا بوده و او را دیده که از جلوی یک پمپ بنزین نزدیک دانشگاه تهران گذشته؛ همان نقطهای که شماری از معترضان پس از فرار از شلیک گاز اشکآور، در آن جمع شدهاند.
ویدیوهایی از همین نقطه و دستگیری برخی معترضان به دست ماموران لباس شخصی، وجود دارد.
رضا میگوید که بهچشم دیده نیروهای امنیتی زنان را با باتوم میزدند و آنها را کشانکشان به سمت ونهای پلیس میبردند.
در بحبوحه همین لحظات بوده که لادن، شاهد اصلی، نیکا شاکرمی را میبیند. جایی که نیکا، در حین فرار از لابهلای ماشینها در ترافیک تهران، به وسیله نیروهای سرکوب از سه سمت محاصره میشود.
دینا میگوید که فکر میکند نیکا حین فرار معترضان گیر افتاده است چون «بسیار جوان» بوده.
او در ادامه میگوید که شرایط ترسناک بوده و همه به فکر فرار بودهاند اما: «نمیتوانم خودم را ببخشم. او فقط یک بچه بود.»